اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏

ریشه یابی جامعه شناختی بی حجابی

صفحه اصلی

ایمیل مطالب پروفایل مدیر رهبری پشتیبانی

مذهبی
توحید
مهدویت
معاد
نماز
قرآن
احکام
امر به معروف و نهی از منکر
حجاب
اثر منفی دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج
ازدواج
محرم
نگاه
ابلیس
گناه
نبوت
روزه
خمس
زکات
عاشورا و امام حسین
آیا می دانید ؟
احادیث ، روایات ، داستان
احادیث ناب
روایات ناب
داستان ناب
کتاب و گفتۀ بزرگان
علمی
اجتماعی
حق الناس
رشوه
مطالب جالب
دیگر مطالب
واقعیات جامعه غرب
تاثیر سایتها و فیلمهای غیر اخلاقی
مد و مدگرایی
پزشکی
مشکلات مبتلا به
دانلود
مناجات حاج منصور ارضی
سید مهدی میر داماد
نرم افزار کاربردی موبایل
دانلود سخنرانی
موبایل
کتاب
نرم افزار
کامپیوتر
نرم افزار
کتاب
اخبار
سینما و تلوزیون
رژیم پهلوی
سخنرانی استاد پناهیان


حجاب
حجاب
روزه
نماز
روزه
امر به معروف و نهی از منکر
نگاه حرام
نگاه
اسرار روزه
روزه درمانی
امر به معروف
نهی از منكر
ماه رمضان
امر به معروف و نهی از منكر
شیطان




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 195
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 238
بازدید ماه : 485
بازدید کل : 15950
تعداد مطالب : 285
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1


ریشه یابی جامعه شناختی بی حجابی

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-PostCategory->


ریشه یابی جامعه شناختی بی حجابی

حجاب


نویسنده:حسین شرف الدین
خبرگزاری فارس: این نوشتار, از منظری عام و با رویکردی بیشتر جامعه شناختی به شناسایی و تحلیل علل موثر در شکل گیری و بقای این پدیده پرداخته است. در پایان نیز مجموعه ای از سیاست ها و راهکارهای بایسته که اجرای دقیق آنها در کنار سایر تمهیدات بالقوه می تواند از رشد روزافزون این معضل جلوگیری کند،به دست داده شده است.
چکیده: یکی از آسیب های اجتماعی کم و بیش رایج در جامعه ما, مسئله بی حجابی و بدحجابی است. پدیده ای که ظهور هر چند ضعیف آن نیز با توجه به پیشینه فرهنگی, الگوی آموزشی و تربیتی غالب, حساسیت های وجدان جمعی, مراقبت و کنترل افکار عمومی, سیاست های فرهنگی نظام و … بسیار غیر منتظره و مستبعد می نماید. بی شک, این پدیده نیز هم چون سایر پدیده های فرهنگی ـ اجتماعی از علل و عوامل آشکار و پنهان متعددی ناشی شده است.
این نوشتار, از منظری عام و با روی کردی بیشتر جامعه شناختی به شناسایی و تحلیل علل موثر در شکل گیری و بقای این پدیده پرداخته است. در پایان نیز مجموعه ای از سیاست ها و راهکارهای بایسته که اجرای دقیق آنها در کنار سایر تمهیدات بالقوه می تواند از رشد روزافزون این معضل جلوگیری کند و همگان را در خصوص مبارزه ریشه ای با آن حساس سازد; و پژوهشگران را در دست یابی به حقیقت و زوایای بحث یاری رساند; به دست داده شده است.
واژگان کلیدی: الگوی پوشش, هنجار, بی حجابی, کج روی, جامعه پذیری, اشاعه فرهنگی, مدگرایی, کنترل اجتماعی, کارکرد.

مقدمه
یکی از هنجارهای کهن و سنت های ملی و دینی دیر پای جامعه ایران اسلامی, سنت حجاب و پوشش کامل زنان هنگام حضور در اجتماع است. این هنجار در منطق دین, طیف گسترده ای از رفتارهای مختلف از پوشش کامل اندام به استثنای مواضع خاص گرفته تا شیوه گفتار, نگاه, راه رفتن, استفاده از زیورآلات, آرایش کردن و کاربرد مواد خوش بوکننده را دربرمی گیرد. افزون بر آن, به برخی امور حاشیه ای هم چون نوع دوخت, جنس لباس, رنگ و تناسب لباس با سن فرد نیز ارتباط می یابد. از این رو, حجاب کامل به معنای رعایت دقیق این مجموعه, متناسب با عرف اجتماعی و نقض کامل آن نشانه بی حجابی است. رفتار فرد باحجاب به دلیل رعایت معیارها و ضوابط و هم سویی با ارزش های اجتماعی با واکنش های مثبت و رفتار بدحجابان و بی حجابان با واکنش های منفی اجتماعی روبه رو می شود.
پدیده (بی حجابی) که گونه ای انحراف و کج روی اجتماعی به شمار می رود, پدیده ای است که جامعه ایران در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی, در برخی شهرهای بزرگ و به ویژه در میان برخی گروه های جامعه با آن روبه رو بوده است. با وجود رخ دادن دگرگونی های بنیادین در سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی و توفیق نسبی در زدودن برخی مظاهر فرهنگ بیگانه, حکومت تاکنون نتوانسته است این معضل اجتماعی را به شکلی معقول حل کند و به این ضرورت فرهنگی و خواست همگانی, پاسخی شایسته بدهد. چه عواملی در شکل گیری این معضل موثر بوده و هستند و چرا تاکنون, با وجود حساسیت های شدید فرهنگی و اقدامات سازمانی, توفیق چندانی حاصل نشده است و چه موانعی برای درمان چنین معضلی وجود دارد. این نوشتار با هدف شناخت این معضل و تبیین چرایی و جست وجوی دلایل شکل گیری و بقای آن از دیدگاه جامعه شناختی, به صورت کتاب خانه ای و با تحلیل پژوهش های انجام شده و مشاهده های میدانی نگاشته شده است.

جایگاه اجتماعی پوشش
الگوی پوشش و کیفیت لباس در هر جامعه, بیش از آن که از شرایط اقلیمی, موقعیت تمدنی, اوضاع اقتصادی, نظام سیاسی, موقعیت سنی, جنسی و شغلی افراد, خواسته های شخصی و زیباشناختی افراد اثر بپذیرد, از ساختار باورها, ارزش ها, هنجارها, ایدئولوژی ها, الگوها, آداب و عادت ها و سلیقه های گروهی اثر می پذیرد. لباس, نشان دهنده ناخودآگاه فرهنگی جامعه است. لباس پوشیدن, نشانه اجتماعی بودن انسان است و مانند دیگر جنبه های اجتماعی بودن انسان بر اساس ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و انتظارات جمعی, شکل می یابد. ضرورت هم نوایی با اقتضاهای فرهنگ غالب و رعایت انتظارات جمعی, کمترین هزینه ای است که زندگی اجتماعی در ساحت های مختلف بر افراد تحمیل می کند. این هم نوایی برخلاف تصویر خام و ابتدایی آن, به معنای پذیرش قطعی اشکال متعین و تمکین بی چون و چرا در برابر الزامات انعطاف ناپذیر و تسلیم شدن در برابر اراده و خواست جمعی نیست, بلکه به معنای هم نوایی صوری, تشبه و هم آوایی ظاهری و تخلف نکردن آشکار از حداقل های هنجاری جامعه است. در حوزه پوشش نیز جامعه, انتظار خویش را نه در چارچوب قالب های معین, بلکه در قالب گزینه های متنوعی مطرح ساخته است که امکان اعمال گزینش های فردی همواره وجود خواهد داشت.
در جامعه ما, به دلیل حساسیت های خاص درباره الگوی پوشش بانوان گزینه های محدودتری فراروی آنها قرار دارد و دخالت سلیقه کمتر است.
به دلیل الزامات ارزشی و هنجاری جامعه, پوشش, اجباری و گریزناپذیر است و افراد در هر شرایطی باید از آن برخوردار باشند. رعایت این حداقل, نیازمند حضور و مشارکت اجتماعی است و رعایت نکردن آن, به عنوان تخلف اجتماعی, واکنش هایی را برخواهد انگیخت. درجه این واکنش را میزان حساسیت و آستانه صبر جامعه تعیین خواهد کرد. هر جامعه به طور متوسط, از میزانی از تخلف و ناهم سویی, با نگاه به سطح انتظار, در همه عرصه های رفتاری از جمله پوشش, چشم پوشی و آن را تحمل می کند یا واکنش به آن را بنا به ملاحظاتی به تاخیر می اندازد. باید دانست اعضای جامعه میان ارزش های مسلط و ارزش های ثانوی یا مدل های پذیرفته شده و تحمیل شده, حق انتخاب اجمالی دارند. پیوستگی با هنجارها و ارزش های جمعی اجباری نیست, بلکه موجب ایجاد محدودیت در مسیر انتخاب و تصمیم اعضای اجتماع خواهد شد. هم نوایی نسبی با محیطی معین, همواره با امکان استفاده از حاشیه آزادی و برخورداری از خودمختاری همراه خواهد بود. از این رو, رخ دادن رفتارهای ناهم خوان و ناهم سو با انتظارات جامعه و ظرفیت های هنجاری آن, چندان خلاف انتظار نیست.

هنجار پوشش
نابهنجار دانستن یک رفتار هنگامی عقلانی است که از قبل, شکل قاعده مند آن متناسب با معیارهای مشخص, معلوم شده باشد. از این رو, معرفی قلمرو حجاب مقدم بر تعیین حدود نقیض آن; یعنی بی حجابی است. حجاب از رفتارهای بهنجار و ارزشی و از ضروریات و مسلّمات اسلام است. بر اساس آن چه در رساله های عملیه مراجع تقلید بیان شده و قوانین موجود کم و بیش با ارجاع به آن تنظیم و تصویب شده و عرف عام جامعه بر اساس آن رقم خورده, حجاب در قالب هنجاری زیر صورت بندی شده است:
زن باید بدن خود را از نامحرم بپوشاند, بلکه احتیاط واجب آن است که بدن و موی خود را از پسری هم که بالغ نشده, ولی خوب و بد را می فهمد (و به حدی رسیده که مورد نظر شهوانی است) بپوشاند.1
البته گردی صورت و دست ها تا مچ از این قاعده مستثنا است.

تعریف بی حجابی
با توجه به مباحث یادشده, بی حجابی به معنای نداشتن پوشش متناسب با استانداردهای متعارف عرف عام و الگوی برگرفته از فقه اسلامی است. از این رو, پوشیدن لباس های تنگ, بدن نما, تحریک کننده و بدشکل, پوشیده نبودن برخی مواضع نیازمند پوشش, آرایش نامناسب و نداشتن وقار لازم در اجتماع را می توان در مقوله بدحجابی گنجاند. در این میان, برجسته ترین مصداق بی حجابی که همگان تلقی مشترکی از آن دارند, به پوشش برمی گردد و همان نداشتن پوشش مناسب است. به عبارت دیگر, اگر بی حجابی را پدیده ای دارای جلوه های متنوع بدانیم, آن چه پیش از هر چیز از این واژه به ذهن می رسد, نداشتن پوشش مناسب است.

آسیب شناسی حجاب
از منظر آسیب شناختی, بی حجابی از مصداق های انحراف و کج روی است. بی حجابی, رفتاری ناسازگار با هنجارها و انتظارات جامعه,2 خلاف فرهنگ جاری وقانون مندی ها و انتظارات مطلوب جامعه3 و موجب تنش ها و تضادهایی است که به نگرش های سرزنش آمیز می انجامد و واکنش هایی نظیر مجازات, طرد و انزوا را به همراه دارد.4 به تعبیر دیگر, هرگاه (رفتار افراد جامعه با هنجارها, ارزش ها و عقاید اجتماعی جامعه در تعارض و تضاد باشد, رفتار اجتماعی, رفتاری نابهنجار خواهد بود; زیرا بین خواسته ها, نیازها و آرمان های اجتماعی سیستم موجود و افراد جامعه هم آهنگی دیده نمی شود و در این حالت, روابط اجتماعی, تنش زا و ستیزآمیز است).5
از دید جامعه شناختی, عمل انحرافی و کج روانه را صرف نظر از شدت و ضعف آن می توان با ویژگی هایی هم چون مخالفت با ارزش ها و هنجارها, نقض عرف و رسوم پذیرفته شده, ناهم گونی با انتظارات جامعه و فرهنگ غالب, نامتعارف بودن, حساسیت برانگیزی و واکنش زایی, ارزش منفی داشتن, اخلال گری در نظم آیینی و آماج نیروهای نظارتی و کنترلی جامعه قرار گرفتن, می توان تشخیص داد.
از منظر حقوقی نیز ناهم سویی یا مخالفت با هنجارهای قانونی معتبر جامعه, جرم و سزاوار مجازات های متناسب خواهد بود. از این رو, نقض قانون مملکتی در اثر عمل خارجی, در صورتی که انجام وظیفه و یا اعمال حقی, آن را تجویز نکند و مستوجب مجازات هم باشد, جرم نامیده می شود.
قانون مجازات اسلامی, در تبصره ماده 638 در بیان جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی, بی حجابی را جرم سزاوار مجازات شمرده است و می نویسد:
زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی, ظاهر شوند, به حبس از ده روز تا دو ماه یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.
در قانون رسیدگی به تخلفات استفاده کنندگان البسه خلاف شرع (مصوب 28/12/1365) مجلس شورای اسلامی و نیز ماده 4 قانون البسه مبتذل در بیانی مشابه آمده است:
کسانی که در انظار عمومی, وضع پوشیدن لباس و آرایش آنان خلاف شرع و یا موجب ترویج فساد و هتک عفت عمومی باشد, توقیف و خارج از نوبت در دادگاه صالح, محاکمه و حسب مورد به یکی از مجازات ها محکوم می گردند. مجازات این اشخاص, حبس از سه ماه تا یک سال و جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا شش میلیون ریال و یا 74 ضربه شلاق با یک یا دو مجازات مذکور می باشد).
قانون تعزیرات اسلامی نیز بی حجابی را در کنار برخی رفتارهای هم سنخ از جمله انحراف ها, سزاوار برخورد قضایی دانسته است که آن رفتارها عبارتند از: رعایت نکردن حجاب در معابر عمومی (ماده 638), انجام فعل حرام (ماده 638), تشویق یا انجام فساد و فحشا (ماده 639), استفاده از وسایلی که عفت عمومی را جریحه دار می کند (ماده 640) و هرگونه عملی که عفت عمومی را جریحه دار می سازد. (ماده 640)
از این رو, بی حجابی به اعتبار نقض هنجارهای اجتماعی, کج روی و انحراف و به اعتبار ناهم سویی و تخلف از قوانین نظام, جرم شمرده می شود.

ریشه های بی حجابی
برای بی حجابی, دلایل بسیاری را می توان برشمرد. این عوامل را در یک تقسیم بندی کلی می توان به بیولوژیکی یا روانی, فرهنگی, اجتماعی و سیاسی تقسیم کرد. به عبارت دیگر, این پدیده را با ارجاع به چهار دسته عامل یاد شده به پنج صورت می توان تبیین کرد. از آن جا که ملاک تبیین, بیان ارتباط علّی و معلولی (تعلیل) میان پدیده هاست, نوع تبیین تابع نوع علت خواهد بود. برای مثال, اگر علت از سنخ امور فرهنگی باشد, تبیین نیز فرهنگی خواهد بود. اکنون این موارد را برمی شماریم:

1. بیولوژیکی یا روانی
عوامل بیولوژیکی یا روانی, به زمینه های زیستی و خواسته های طبیعی فرد گفته می شود که معمولاً میان افراد مشترک است. از جمله زمینه های بیولوژیکی مرتبط با مقوله پوشش می توان از میل به خودنمایی, تبرّج, تزیین, تجمل, خودآرایی, تمایل شدید به جلب توجه دیگران به ویژه در دوره جوانی, به رخ کشیدن زیبایی ها, میل به برانگیختن احساسات مثبت دیگران, کسب آرامش و امنیت در پرتو تحسین و تمجید دیگران, لذت جویی, میل به تظاهرات جنسی و جلب جنس مخالف, نیاز به ابراز وجود و متمایز نشان دادن خود و امیال مشابه نام برد. بدیهی است این سنخ تمایل ها هم چون دیگر تمایل های طبیعی, در پرتو فرهنگ و نظام ارزشی جامعه, شکل و جهت می یابند و در مجاری و قالب های خاصی جلوه گر می شوند. به عبارت دیگر, این تمایل ها در پرتو ترکیب طبیعت و فرهنگ, سامان خواهند یافت.
استاد مرتضی مطهری در توضیح این گونه تمایلات می نویسد:
… زن همیشه می خواهد مطلوب و معشوق مرد باشد. جلوه گری ها, دل بری ها و خودنمایی های زن همه برای جلب نظر مرد است. زن آن قدر که می خواهد مرد را عاشق دل خسته خویش کند, طالب وصال و لذت جنسی نیست… زن, مظهر جمال و مرد, مظهر شیفتگی است… تمایل مرد به نگاه کردن و چشم چرانی است, نه به خودنمایی و برعکس, تمایل زن بیشتر به خودنمایی است, نه به چشم چرانی… و به همین جهت, تبرج از مختصات زنان است.6
بی گمان یکی از گونه های جلوه نمایی در نوع پوشش است. عوامل بیولوژیکی و روانی بی حجابی را می توان چنین برشمرد:

الف) احساسگرایی خام
برخی نظریه های روان شناختی انحراف, انحراف ها و کج روی های افراد به ویژه جوانان را ناشی از اراده و تصمیم آگاهانه به هنجارشکنی, میل به برانگیختن واکنش های جمعی, پشت پا زدن به سنت های اجتماعی یا تلاش برای جای گزینی ارزش های فرهنگی نمی دانند, بلکه بیشتر نشانه احساس گرایی خام, هواخواهی, خودنمایی, لذت جویی و امثال آن می دانند. (نمی توان تصور کرد که انسان همیشه به شکل عقلانی, اعمالی را انتخاب کرده و انجام می دهد. می توان موارد زیادی از انحراف را در نظر گرفت که محاسبه و انتخاب سود و زیان در آن مطرح نیست. افراد ممکن است تحت تاثیر احساسات لحظه ای یا عوامل غیر عقلانی مرتکب جرم و جنایت شوند. به طور قطع می توان گفت که رفتار انسان از پیچیدگی زیادی برخوردار است.)7

ب) اختلال شخصیت نمایشی
ییکی از نظریه های روان شناختی انحراف, نظریه موسوم به (اختلال شخصیت نمایشی) است. افراد مبتلا به این بیماری خواهان جلب توجه دیگران نسبت به خود هستند. آنان معمولاً مبتکر, نمایش گر, سرزنده و اغواگرند. مهم ترین ویژگی مبتلایان به این اختلال, تمایل شدید به خودنمایی و جلب توجه است و برای تامین این هدف, به کارهای غیر عادی از جمله پوشیدن لباس های عجیب و جذاب, آرایش های تند و نامتعارف و ژست های نمایشی خاص دست می زنند. عواطف این افراد به شدت نمایشی و اغراق آمیز است. آنها شیفته مدهای جدید بوده و علاقه مندند تغییرهای جدید را تجربه کنند, بی آن که واقعاً به این تغییرها نیازی داشته باشند. این نوع اختلال شخصیتی, هر چند با جلوه نمایی های متفاوت, میان زنان و مردان مشترک است و معمولاً در پایان دوره نوجوانی و اوایل دوره جوانی نمود و تظاهر بیشتری می یابد.8 بر اساس این نظریه, دوشیزگان و بانوان جوانی که پیاپی و در راستای ارضای تمایل سیری ناپذیر خود به نوگرایی و تنوع خواهی, به استقبال الگوهای نورس می روند و مایلند همواره خود را در قالب فرم ها و نقاب های جدید عرضه کنند, دچار اختلال شخصیتی هستند.

2. فرهنگی
تبیین (بی حجابی) هنگامی فرهنگی خواهد بود که (علل) (متغیرهای مستقل) یا فرآیند (زنجیره متغیرهای مستقل به علاوه متغیرهای میانجی و واسطه ای) این پدیده همگی از سنخ فرهنگ (معانی نمادین هم چون باورها, ارزش ها, هنجارها, نمادها, نگرش ها, ایدئولوژی ها و… ). باشند. به عبارت دیگر, تبیین فرهنگی به ایده ها و انگیزه های کنش گران و مفاد معنوی یا فرهنگی آنها (مثل مذهب و ایدئولوژی) و در یک کلام, با ذهنیت کنش گران اجتماعی کار دارند. امور فرهنگی هر چند ذهنی اند, شخصی و فردی نیستند و نقش آفرینی نمادین آنها که لازمه ارتباط و تعامل میان افراد است, بر اجتماعی بودنشان دلالت دارد.

الف) جامعه پذیری ضعیف یا ناهم گون
اساس جامعه پذیری بر این واقعیت استوار است که انسان به صورت کانونی از استعدادها و سرمایه های وجودی بالقوه به دنیای اجتماعی پا می گذارد و از راه تعامل مستمر با محیط و درون ریزی مجموعه ای از باورها, نگرش ها, ارزش ها, خواسته ها, آرمان ها, هدف ها, رسوم, قواعد و هنجارها از طریق کارگزاران ویژه هم چون خانواده, گروه های دوستی, محیط های آموزشی, وسایل ارتباط جمعی, محیط های کاری, مطبوعات, کانون های مذهبی و مانند آن, به تدریج به انسانی بالفعل تبدیل می شود. این فرآیند تعطیل ناپذیر, از اولین مراحل زندگی آغاز می شود و تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. جامعه پذیری, دو فرآیند مکمّل یعنی انتقال میراث فرهنگی اجتماعی و رشد و تکامل شخصیت فردی را دربرمی گیرد. جامعه شناسان, بسیاری از انحراف های اجتماعی را به کاستی ها و ضعف این فرآیند مهم شخصیت ساز مستند می دانند. بدون شک, بدحجابی دختران و زنان در سن بالا نیز در نارسایی های این فرآیند و القاهای محیط خانواده, دوستان, محیط های آموزشی, رسانه جمعی و محیط عمومی ریشه دارد.
رسوبات فرهنگی به جا مانده از اعمال سیاست های دستوری ناسنجیده گذشته هم چون قضیه کشف حجاب و سیاست های ژریم طاغوت برای گسترش و نهادینه کردن آن در ذهنیت فرهنگی و اصرار برخی علاقه مندان به پاس داشت و استمرار آن از طریق پیوست های میان نسلی نیز در این زمینه نقش داشته است. اجرای این سیاست تخریبی در یک دوره چهل ساله آن هم با انگیزه های کینه توزانه, موقعیت حجاب را به شدت تضعیف کرده است.
محمود جم, وزیر کشور کابینه محمدعلی فروغی در خاطرات خود به نقل از رضاشاه پهلوی می نویسد:
این چادر و چاقچورها را چه طور می شود از بین برد؟ دو سال است که این موضوع, فکر مرا به خود مشغول داشته. از وقتی که به ترکیه رفتم و زن های آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می کنند, دیگر از هر چه زن چادری بود, بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور, دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط با آن نشتر زد و از بینش برد. من مدتی است به این فکر هستم که زن ایرانی در قفس سیاه دست و پایش بسته است. بین او و مرد یک دریا فاصله وجود دارد. باید این فاصله را از بین ببریم. مگر زن چی از مرد کمتر دارد. او باید پابه پای مرد وارد زندگی شود….9
ب) القاهای فرهنگی مسموم دشمنان
(ترسیم تصویر یک مسلمان محجبه, یکی از رایج ترین شیوه های رسانه های غربی برای مشکل دار معرفی کردن اسلام است… با نگاهی اجمالی به سخنان غربی ها در مورد حجاب می توان دریافت که آنها معتقدند حجاب, نشانه ظلم اسلام به زنان است… با نگاهی گذرا به نوشته های غربی ها می بینیم که آنها برای توصیف حجاب زنان مسلمان از واژه هایی چون (کفن), (لباس مزور) و (حجب و حیای سیاه) استفاده می کنند. به طور کلی, واکنش های غرب نسبت به حجاب در یکی از دو دسته زیر قرار می گیرد; دسته اول, تفسیری کینه توزانه از حجاب [است] که آن را نشانه آشکار ظلم اسلام به زنان می داند و دسته دوم, دیدگاهی خیال پردازانه است که حجاب را جزئی از سنن بیگانه شرقی می داند که خواهان فروکش کردن لذت جنسی است.)10

ج) کم رنگی تعلق به فرهنگ خودی و توجه بیشتر به دیگر فرهنگ ها
(تغییر لباس همواره پی آمد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند, نمی تواند با لباس خود وداع کند [و] تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد, لباس آنان را به تن نمی کند. درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که (من تشبَّه بقومٍ فهو منهم; هر که خود را به گروهی شبیه سازد, هم از آن گروه است). لباس هر انسان, پرچم کشور وجود اوست. پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام می کند که از کدام فرهنگ تبعیت می کند, هم چنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود, اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند. هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها, معتقد و دل بسته باشد, لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد.)11

د) ضعف اعتقاد یا باورنداشتن به اعتبار معیارهای متعارف
تردیدی نیست که افراد در مورد اعتقاد به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و رعایت قوانین و مقررات معمول, موقعیت متفاوتی دارند. به طور طبیعی, درجه التزام و هم نوایی را میزان اعتقاد فرد تعیین می کند. کسی که به هر دلیل, به یک نظام هنجاری اعتقادی نداشته باشد, در هم نوایی و پیروی از آن نیز تعهدی احساس نخواهد کرد. دیوید متزا همانند دیگر پدیدارشناسان بر این باور است که برای درک کج روی باید به ذهن فاعل و زندگی فلسفی درونی او مراجعه کرد. کج روی اصولاً کاربرد اعتقاد در عمل است. فرد کج رو از ارزش هایی پنهانی پیروی می کند که هر چند با ارزش های مرسوم در جامعه رابطه دارند, ولی به شکل متفاوتی پذیرفته شده اند.12

هـ) بحران های هویتی
برخی تحلیل گران فرهنگی بر این باورند که جامعه ما مسخر سه جریان مختلط فرهنگ ایرانی, اسلامی و غربی است که در عرصه های مختلف با نسبت های ترکیبی متفاوت حضور دارند و خودنمایی می کنند. در سال های اولیه پس از پیروزی انقلاب, هر چند بعد اسلامی فرهنگ, گسترش و چیرگی در خور توجهی یافت, به مرور زمان و تحت تاثیر برخی رخ دادها, دو لایه به حاشیه رانده شده دوباره به صحنه آمدند و در قالب های دیگری بازتولید شدند. اولین نتیجه حاصل از زیستن در چنین فضای مختلطی, هویت یابی چندگانه و پی آمدهای شخصیتی رفتاری آن است. (جوان ایرانی دچار نامتعادلی و ناهم خوانی در آگاهی های خود شده و با ایجاد شدن تزلزل در شخصیت که ناشی از آگاهی های ناکافی یا متضاد است, دچار بحران هویت می شود. برخی از نشانه های این بحران چنین است: کاسته شدن تمایلات دینی و مذهبی در جوانان که بارزترین این امر, در کم توجهی آنها به مسائل شرعی در اجتماع, … افزایش روی آوردن به موسیقی های غربی, زیادشدن فاصله آنها نسبت به تعهدات اجتماعی و خانوادگی, گسترش خانواده های هسته ای, روی آوردن به مدل ها و آرایش های ظاهری غربی… همه اینها ناشی از گسستگی هویتی جوانان با هویتی پایا وپویاست.)13

و) چیرگی تلقی های ناهم گون
وجود برخی ذهنیت ها مانع درک دقیق فلسفه وجودی حجاب و التزام به رعایت آن شده است. این موارد را می توان چنین برشمرد: حجاب, یادگار دوران گذشته و مقوله ای تاریخ مصرف گذشته; حجاب, محصول احساس حقارت ناشی از تبعیض های خانوادگی; حجاب, محصول اصول اخلاقی و انضباطی مردسالار سنتی; حجاب, نماد ضعف کنترل و خویشتن داری مرد; حجاب, محصول علاقه مندی زن به ریاضت و رهبانیت; حجاب, وسیله ای برای سرکوب تمایلات طبیعی; الزام به حجاب, منافی حقوق اجتماعی و آزادی زن; حجاب, یادگار دوره نبود امنیت اجتماعی برای زن; بی حجابی را جرم نه که گناه پنداشتن; تقدّم جنبه آرایشی لباس بر جنبه پوششی آن (حال آن که الزام به حجاب, جنبه پوششی لباس را بر جنبه آرایشی آن مقدّم داشته است); حجاب, رسمی فرهنگی, عرفی, متغیر و تابع زمان و مکان; حجاب, از نمادهای عفاف سفارش شده برای زن به عنوان یک مقوله روانی (آن هم نه تنها نماد ممکن و نه برترین آن); حجاب, الزامی صرفاً دینی و تکلیفی برای مومنان, نه عموم توده ها; حجاب, امری فردی و معاف از الزامات اجتماعی و حکومتی; حجاب, محصور کردن زنان در چادر و چاقچور با رنگ های تیره که مایه سلب نشاط و شور حیات از آنان و نابودی غریزه خودآرایی و زینت طلبی زنان است که عامل رونق بخشیدن به زندگی آنهاست; حجاب, عامل افزایش حرص انسان ها و التهاب بیشتر جنسی است چون (الانسان حریص علی ما منع).
پذیرش هر یک از چنین پندارهایی به تنهایی می تواند پایه و بنیان حجاب را متزلزل سازد و انگیزه التزام به آن را تضعیف کند. در ادامه این بخش, ذکر نمونه ای از این برداشت های عصری و تفسیرهای عجیب و غریب بی مناسبت نخواهد بود:
اگر حجاب, پاسخ به تجاوز جنسی تعرض است, بازتابی از شرایط خشونت بار آن زمان نیز هست. بازتاب آن تفکر و شرایطی که بدن زن را به معنای دقیق کلمه, (عریان), بی دفاع و آسیب پذیر می دانست. حجاب زنان آن طور که در مدینه در شرایط جنگ داخلی مطرح شد, نشان دهنده شرایط معابر عمومی است, یعنی جایی که در آن زنا آزاد بود. اصطلاح تعرض به معنای خشونت, فشار و محدودیت است… در گیرودار مبارزات, تنش ها و کشمکش های پیامبر میان این دو بینش, یعنی ایجاد جامعه ای که زنان بتوانند آزادانه در شهر حرکت کنند (زیرا در اسلام, کنترل اجتماعی همان ایمان است که امیال را مهار می کند) و تفکر و شیوه منافقان که زنان را فقط وسیله (اعمال) خشونت و حسادت محسوب می کردند, بینش دومی غالب شد. حجاب, نشان دهنده پیروزی منافقان بود.14

ز) برداشت محدودیت آفرین از حجاب
ییکی از برداشت هایی که شاید بیش از دیگر تلقی های یاد شده, مستند منتقدان قرار گرفته, جنبه محدودسازی و مانع تراشی حجاب در فرآیند فعالیت های اجتماعی است. تردیدی نیست که حجاب به ویژه شکل کامل آن; یعنی چادر, محدودیت هایی را برای انجام برخی فعالیت ها بر زن تحمیل می کند, ولی این محدودیت چندان بازدارنده نیست و با توجه به آثار مهم مترتب بر حجاب, پذیرش این نوع محدودیت ها, توجیه پذیر خواهد بود. یونی ویکن در بیان دیدگاه برخی از اندیش مندان غرب نسبت به حجاب می نویسد:
حجاب به خاطر محدودیت هایی که بر سر راه فعالیت ها و استقلال زنان ایجاد می کند, ذاتاً سرکوب گر و در نتیجه, ظالمانه است.15
استاد مطهری در پاسخ به این گونه شبهه ها می نویسد:
اگر زن مرض نداشته باشد و نخواهد لخت بیرون بیاید, پوشیدن یک لباس ساده که تمام بدن و سر جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند, مانع هیچ فعالیت بیرونی نخواهد بود, بلکه بر عکس, تبرّج و خودنمایی و پوشیدن لباس های تنگ و مدهای رنگارنگ است که زن را به صورت موجودی مهمل و غیر فعال درمی آورد که باید تمام وقتش را مصروف حفظ پوزیسیون خود کند… .16

ح) چرخش های هنجاری جامعه
برخی جامعه شناسان, کاهش انگیزه التزام عملی به رعایت حجاب شرعی و افزایش آمار بدحجابان و بی حجابان را ناشی از روی دادن برخی تحولات اساسی در نظام هنجاری جامعه می دانند. (86/2درصد از پاسخ گویان (15/5 «30/40«40/3) معتقد بودند که در سال 65, عدم رعایت حجاب از نظر مردم عیب داشت. یعنی خانم ها به علت این که احساس می کردند مردم از بی حجابی خوششان نمی آید و احتمال دارد به آنها به گونه ای توهین (مجازات) شود, بیشتر حجاب را رعایت می نمودند. این بدان معناست که در آن زمان, یک کنترل درونی در مورد ارزش های انقلابی مذهبی وجود داشت و قبح آن نریخته بود و مسئولان مجبور نبودند با فشار, اجبار و توبیخ, اکثریت خانم ها را به رعایت حجاب وادارند. برای سال 71, این ارزیابی به 41/5 درصد می رسد. هم چنین 81/8 درصد از پاسخ گویان معتقد بودند که مردم جامعه در سال 65 به خانم های چادری احترام می گذاشتند, در حالی که این رقم برای سال 71 به 36/8 درصد می رسد. در چنین وضعیتی, در شرایط بی مهری, سرکوب اجتماعی و عکس العمل های پرخاش گرانه به دارندگان نمادهای مذهبی, در واقع, نیاز به احترام و عزت نفس افراد خدشه دار می شود و آنها در پی کسب احترام, خود را با فشار هنجاری تطبیق داده, حجاب و ریش و دیگر سمبل های مذهبی, نظیر رفتن به مسجد را کنار می گذارند.)17

ط) بی توجهی به پی آمدهای منفی بی حجابی
توجه نکردن به آثار و کارکردهای فردی و اجتماعی حجاب و کارکردهای منفی رعایت نکردن آن, نقش بسیار مهمی در سرپیچی از آن دارد. منتسکیو در تحلیلی کارکردگرایانه می نویسد:
از دست رفتن عفت زنان به قدری تاثیرات بد دارد و به اندازه ای نواقص و معایب تولید می کند و طوری روح مردم را فاسد می نماید که اگر کشوری دچار آن گردد و این اصل مهم از بین برود, بدبختی های زیادی از آن ناشی می گردد, به خصوص در حکومت دموکراسی, از دست رفتن عفت, بزرگ ترین بدبختی ها و مفاسد را باعث می شود تا جایی که اساس حکومت را از بین خواهد برد. به این جهت, قانون گذاران خوب, عفت را توصیه و از زنان توقع وقار در اخلاق را دارند.18
یی) وجود تفسیرهای مضیق از ممنوعیت های شرعی
(واقعیت این است که مستندات فراوانی در منابع معتبر فقهی وجود دارد که بیشتر مصادیق آن چه را امروز با عنوان (بدحجابی) ممنوع شناخته می شود, مباح و جایز دانسته است. از سوی دیگر, با وجود گسترش مصادیق ممنوعیت و محرومیت برای نحوه پوشش و آرایش زنان در قانون, عملاً در جامعه, هر روز شاهد فراتر رفتن مرزهای حجاب از چارچوب های یاد شده هستیم.19


ک) غرب گرایی و هم سویی الگویی با فرهنگ غرب
خودباختگی و خود کم پنداری در برخورد با فرهنگ غرب, تاکید افراطی بر ارزش های مادی و ظاهرگرایانه, توجه به جنبه های بدنی و جسمی و غفلت از ابعاد روحانی و معنوی در این بخش می گنجد.

ل) شکاف فرهنگی میان نسل ها
م) نبود الگوهای پوششی متنوع متناسب با نیازها و ضرورت های عصری و انتظارات انسان معاصر
ن) قرار گرفتن در معرض جریان های فرهنگی ناهم گون, زندگی در وضعیت برزخی میان سنت گرایی و مدرنیسم و ابتلای قهری به تشویش هنجاری و الگویی
س) توجه نکردن به مشاع بودن فضای اجتماعی و حریم عمومی و ضرورت تامین انتظارات بین الاذهانی
ع) ضعف بنیادهای فرهنگ دینی در حوزه باورها, ارزش ها, هنجارها و رفتارها و تربیت اخلاقی متناسب با حساسیت های دینی
ف) غلبه ذهنیت یا فرهنگ تشابه انگار و توجیه نکردن پذیرش تمایزات الگویی در حوزه پوشش
ص) مدگرایی و تنوع خواهی و بی توجهی به آیین های تک هنجار سنتی و غلبه استحسانات زمانه پسند
کاهش سلطه والدین بر فرزندان, نپذیرفتن فرهنگ سنتی خانواده, تمایل به تک روی و الگوگزینی خودمختارانه, نفرت از برخی فشارهای ناسنجیده خانواده های مذهبی نیز یکی دیگر از عوامل فرهنگی بدحجابی است.

3. اجتماعی
عوامل اجتماعی بیشتر ناظر به عمل کرد محیط عمومی نهادها, سازمان ها, گروه ها و تعامل های اجتماعی است. بی شک, وجود کاستی ها, آشفته کاری ها و مشکلات خاص در روند فعالیت نهادهای اجتماعی, در پیدایش بخشی از بی حجابی موجود موثر بوده است.

الف) نپذیرفتن وضعیت موجود
هنگامی که فرد به هر دلیل, از در ناسازگاری با گفتمان غالب بر جامعه خویش برآمده باشد, به راحتی به نقض قواعد و معیارهای پذیرفته شده دست می زند. (در بیشتر موارد, رفتارهای پاتولوژیک می تواند ناشی از سرخوردگی, اضطراب و احساس ناامنی باشد که نزد دیگران, میل به اصلاح اجتماعی یا نوآوری را سبب می شوند. در پس رفتارهای ضداجتماعی, نوعی عدم قبول جامعه موجود قرار دارد… )20 به عبارت دیگر, ضعف تعلق و تعهد فرد به جامعه, در قالب بی توجهی به تمایلات و انتظارات جمعی و نقض قواعد و هنجارهای اجتماعی متعارف متبلور می شود.

ب) وابستگی ذهنی به جامعه مرجع
مورد دیگری که مکمل مورد قبل است, این است که فرد در مواردی و به دلایل مختلفی, عمل کردن بر اساس ارزش ها, هنجارها, الگوها و مدل های رفتاری جامعه آرمانی و ایده آل خویش که به هم نوایی و پذیرش جهان زیست آن تعلق خاطر عمیق دارد, بر قرینه های محیط خویش ترجیح می دهد. این هم نوایی موضعی و فارغ از مساعدت های محیطی, تنش های روانی و فشارهای اجتماعی سختی را متوجه فرد می سازد, ولی می تواند هرچند به طور مصنوعی, ارضاکننده و اشتیاق زا باشد. شواهد موجود نشان می دهد که بیشتر افراد بدحجاب و بی حجاب, خواسته یا ناخواسته, به فرهنگ ها, نظام های بینشی و گرایشی و الگوهایی دل بسته اند که با فرهنگ و ارزش ها و قواعد مسلط و جامعه اسلامی, تعارض دارند.

ج) کم هزینه بودن انحراف
برخی صاحب نظران بر این باورند که افراد در جامعه به تدریج و به صورت مشروط در نهادهای اجتماعی مرسوم شرکت می کنند و به قواعد مربوط متعهد می شودند. مطلوبیت این هم سویی از این روست که افراد از رهگذر آن, به منافع, نتایج, اعتبارات و امتیازات خاصی دست می یابند که دست رسی به آن به هیچ صورت دیگری, امکان ندارد. با این حال, تمایل بالقوه به انحراف و روگردانی از این تعهد همواره و در همه دوره ها وجود دارد. آن چه این تعهدمندی را معقول می سازد و ادامه آن را تضمین می کند, وجود تناسب منطقی میان مجموع هزینه ها و نتایج آن از یک سو و بالابودن هزینه های تخلف از سوی دیگر است. در صورتی که افراد, در منطق محاسباتی خویش, به نتایج و امتیازات این تعهدمندی توجه نکنند یا تحت تاثیر القاهای اجتماعی, هم سویی و پیروی از ارزش ها و هنجارهای جمعی را تحمیلی و توجیه ناپذیر بپندارند, رفته رفته تمایل به هم سویی کاهش می یابد و تمایل به سرپیچی و طرح الگوهای جای گزین قوت می گیرد. بر هم خوردن این توازن از یک سو و میل به تنوع طلبی و لذت جویی از سوی دیگر, به ویژه در شرایطی که هزینه انحراف و تخلف ناچیز باشد, کشیده شدن به انحراف را آسان می سازد.

د) ضعف کنترل اجتماعی
کنترل اجتماعی به عنوان نظام مکمّل جامعه پذیری و تربیت اجتماعی, مجموعه سازوکارهایی است که جامعه برای پاس داری از ارزش ها و معیارهای پذیرفته شده و واداشتن اعضا به سازگاری و نیز و درهم شکستن اراده های ناهم سو به شیوه های مختلف اعمال می کند. بخشی از این سازوکار به صورت رسمی با وضع و اجرای قوانین به وسیله کارگزاران مسئول; تنبیه متخلفان به تناسب درجه انحراف و بر اساس معیارهای مقرر و با نظارت ضابطه مند بر اوضاع فرهنگی و اجتماعی) و بخشی به صورت غیر رسمی (شامل تذکر, توصیه, تمسخر, طرد, تهدید موقعیت و اعتبار اجتماعی و مانند آن) اعمال می شود. بر اساس این نظریه, جامعه هر قدر در فرآیند جامعه پذیری و شکل گیری شخصیت افراد دقت به خرج دهد و نصاب تربیتی و اخلاقی و انضباط اجتماعی بالایی را در نظر داشته باشد, از طراحی و اعمال ساختارهای نظارتی و کنترلی دقیق اعم از رسمی و غیر رسمی گریزی نخواهد داشت; زیرا در هر جامعه همواره افراد ناسازگار و متخلفی وجود دارد که می خواهند سرپیچی کنند. ضعف جامعه در این مورد می تواند افراد متمایل به انحراف را جسور سازد و به وادی انحراف بکشاند. بی شک, بخشی از رفتار انحرافی بدحجابی و بی حجابی در جامعه ما در کاستی های موجود در سازوکارهای نظارتی ریشه دارد.
هـ) احساس تبعیض و محرومیت
تبعیض و نابرابری از مشکلات دیرآشنای زنان در همه جوامع انسانی از جمله ایران است. این مشکل در گذشته, به دلیل وضعیت خاص نظام اجتماعی و موقعیت فرودین زنان و تحت تاثیر غلبه هژمونیک برخی ایدئولوژی های توجیهی احساس نمی شد یا اگر احساس می شد, به دلیل وجود نداشتن مجاری لازم برای طرح خواسته های دموکراتیک, امکان پی گیری و اجرا نداشت و در هر حال, امیدی به رفع و زوال آن نمی رفت. در عصر و زمان حاضر و در پی ظهور برخی ایدئولوژی های تشابه انگار, به تناسب خودآگاهی زنان و وضعیت نظام های اجتماعی آنها, همه تمایزهای تبعیض آمیز, به دست مایه ای برای اعتراض و دادخواهی و ابراز نفرت و انزجار تبدیل شده است. برخی فمینیست های رادیکال, کج روی زنان را ناشی از واکنش به استثمار و بهره کشی های ظالمانه از آنها در عرصه های مختلف اجتماعی از خانواده گرفته تا محیط های کاری و سازمان های هنری و اقتصادی می دانند. بعید نیست که بخشی از بی حجابی زنان در جامعه ایران نیز آگاهانه یا ناآگاهانه, پژواک تحمل محرومیت ها وتبعیض های توجیه ناپذیر متراکم در حافظه تاریخی آنها باشد.

و) تنوع گروه های مرجع
گروه مرجع به گروهی گفته می شود که افراد در مقام مقایسه به آنها ارجاع می دهند, از آنها الگو می گیرند, آرزوهای خویش را در آنها تحقق یافته می بینند و مایلند برنامه زندگی خود را متناسب با تصویری که از ایشان دارند, تنظیم کنند. تنوع گروه های مرجع در عصر و زمان ما با توجه به نقش الگویی آن ا, از جمله زمینه های پراکندگی و تنوع ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و لجام گسیختگی های رفتاری شده است. درباره اثرپذیری توده ها از هنرپیشه های تلویزیونی در مقوله حجاب گفته شده است:
ییکی از مهم ترین سمبل های مذهبی که بر روی رفتار مردم و ارزش های آنها در شرایط بعد از انقلاب تاثیر داشته, حجاب و پوشش زنان است. این سمبل معرف میزان اعتقاد هنجاری (نه اعتقاد فردی) و میزان نفوذ نهاد مذهب در جامعه است. در فیلم های مورد بررسی [در یک پژوهش], سنجیده شد که هنرپیشه ها تا چه اندازه با پوشش خود, این سمبل را گسترش می دهند یا برعکس کاهش آن را که به معنی تغییر ارزش های مذهبی است, تبلیغ می نمایند. البته… میزان تاثیر و تبلیغ ارزش ها و سمبل های مذهبی به جذابیت پیام دهنده یا هنرپیشه بستگی دارد. اگر یک هنرپیشه بدقیافه و (دافعه برانگیز) چادر سرش کند و یک هنرپیشه زیبا و مقبول جوانان, بی حجاب یا کم حجاب باشد, هر دو در جهت تغییر و تضعیف سمبل های مذهبی در جامعه کار می کنند. هنرپیشه بدقیافه با (حجاب) تداعی و متقارن می شود و به حجاب بار ارزشی منفی می دهد. هنرپیشه زیبا و مقبول به (کم حجابی) بار ارزشی مثبت می بخشد و در بینندگان این نوع پوشش را یک پوشش (خوب) و (مجاز) یا (مشروع) (Legitim) جلوه می دهد و از آن طریق در پی (همانندی) (Identification) و (تقلید) (Imitation) بینندگان از هنرپیشه ها, این نوع پوشش در جامعه رواج می یابد. در نتیجه, سمبل های مذهبی کاهش می یابند و همراه با آنها ارزشها و اعتقادات مذهبی نیز تغییر می کنند.21
ز) دگرگونی های فرهنگی
نفوذ فرهنگ لیبرالیستی و سلطه جهان شمول جامعه سرمایه داری و گسترش فرآیند جهانی شدن, بافت و ساختار سنتی جامعه ایران را به شدت متزلزل ساخته و در فضایی برزخی میان سنت و مدرنیسم در مداری پاندولی رها کرده است. ملموس ترین نمود این آشفتگی فرهنگی را در تظاهر رفتاری جوان ها می توان دید. برخی از این دگرگونی های فرهنگی که تحت تاثیر عناصر وارداتی رخ داده یا در حال رخ دادن است, عبارتند از: چیرگی فردگرایی و تقدم تمایلات فردی بر مصالح جمعی, میل به اباحی گری و تساهل و تسامح, تکثرگرایی, لذت جویی, تنوع خواهی, مُدگرایی, تجربه حضور در محیط های مختلط, افزایش تحریکات جنسی, احساس نیاز شدید به برقراری روابط جنسی تحت تاثیر افزایش تحریکات و التهاب های ناشی از رقیق شدن فاصله های جنسیتی, فاصله افتادن میان بلوغ طبیعی و بلوغ اجتماعی, محدود شدن امکان ازدواج در شرایط سنی مناسب, تحریک هیجان ها با وجود محدودیت در مسیر ارضای درست آنها, آنومیک شدن فضای هنجاری به دلیل گسترش جریان های فرهنگی و تجربه زیستن در فضاهای میان فرهنگی. ابتذال در پوشش و آرایش از جمله نمودهایی است که تحت تاثیر این زمینه ها و شرایط و دیگر عوامل محیطی به ویژه در میان اقشاری که اثرپذیری بیشتری دارند, جلوه گر شده است.

ح) اثرپذیری از شبکه های ارتباطی
شبکه های ارتباطی و گروهایی که فرد درگیر تعامل پیوسته و مستقیم با آنهاست, نقش بسیاری در الگودهی و هنجارفرستی و تثبیت هنجارها ایفا می کند, به ویژه اگر فرد برای این ارتباط, ارزش و اعتبار خاصی قائل بوده و آثار و نتایج قابل توجهی برای وی داشته باشد. از برخی پژوهش ها چنین برمی آید که هم بستگی بالایی میان نوع پوشش مادر و دوستان فرد با پوشش خود فرد وجود دارد. 90/7 درصد دختران مادرانی که دارای پوشش روسری, مانتو و شلوار بودند چنین پوششی داشتند و 50/7 درصد فرزندان مادران چادری نیز پوششی مشابه داشتند. هم چنین حدود 70 درصد از دخترانی که صمیمی ترین دوستانشان دارای چادر بودند, چنین پوششی را برگزیده بودند و 73 درصد از دخترانی که نزدیک ترین دوستانشان دارای روسری و مانتو و شلوار بودند, خود همین گونه بودند. متغیر دیگر, میزان مذهبی بودن والدین است که بر شکل گیری نگرش منفی یا مثبت فرزندان نسبت به حجاب کاملاً اثر دارد. براساس برخی پژوهش ها, هر قدر والدین مذهبی تر باشند, نگرش دختران آنها به حجاب اسلامی مثبت تر است. از سوی دیگر, هر قدر میزان رعایت حجاب در خانواده بیشتر باشد, وضع حجاب فرزند نیز به سوی الگوی مطلوب میل می کند.22

4. سیاسی
زمینه های سیاسی بیشتر به عمل کرد نظام سیاسی کشور و سازمان های فعال در مورد حجاب و بازتاب آن در قلمروهای رفتارهای افراد و نوع تعامل میان فرد و نهاد سیاسی مربوط است. برخی کاستی ها در ایجاد زمینه و گسترش بی حجابی موثر بوده اند که از آن جمله به موارد زیر می توان اشاره کرد:

الف) ضعف نگاه استراتژیک به موضوع های فرهنگی:
تبیین نکردن سیاست های فرهنگی به صورت مرحله ای و طراحی سازوکارهای لازم برای اجرایی شدن آن در همین راستاست.
ب) تعدد و تنوع سازمان های مسئول با فعالیت های گاه متعارض
ناهم آهنگی میان مجموعه های مدیریتی نظام و عمل کرد برخی دستگاه های فرهنگی کشور در زمینه سازی برای ابتذال و دامن زدن به برخی سیاست های ضد فرهنگی با سیاست های دستگاه قضایی مبنی بر جرم تلقی کردن این سنخ تظاهرات, تباین آشکار دارد.
ج) ارایه نکردن تعریف مشخص از پوشش الزامی زنان متناسب با ضرورت های فرهنگی جامعه اسلامی در عصر جدید و نیاز شهروندان (ضعف در هنجارفرستی)
تلاش نکردن برای معرفی الگوهای پوششی متناسب با سلیقه های مختلف و تاکید بیش از اندازه بر گونه خاصی از حجاب (چادر) در تمامی مراکز و مناطق بدون داشتن توجیه کافی.

د) نداشتن تلاش جدی و برنامه ریزی شده برای اقناع سازی فرهنگی
در سال های گذشته, شماری از نهادهای فرهنگی نظام تحت تاثیر برخی جریان های کور فرهنگی و سیاسی, به جای تشریح فلسفه حجاب, پاسخ گویی مستقیم و غیرمستقیم به شبهه ها, انتقال فرهنگ حجاب از طریق مجاری و کانون های مختلف آموزشی و تربیتی, در مسیر تایید و تقویت اباحی گری و فرهنگ تساهل و تسامح به عنوان ویژگی جدایی ناپذیر جامعه مدنی و بی اعتنایی به ارزش های اختصاصی با عنوان تکثر گرایی فرهنگی گام برداشتند. بی اعتنایی به مفاسد اخلاقی و ابتذال در پوشش وآرایش در سازمان های دولتی, استفاده از زنان و دختران جوان در روابط عمومی ها و بخش های پر رفت وآمد اداری, سوءاستفاده از جاذبیت های زنان در فعالیت های هنری و اقتصادی, ترویج ضمنی فرهنگ تشابه محور و بی توجهی به تفاوت های زنانه و مردانه در سطوح مختلف, اعطای مجوز چاپ و انتشار به رمان های جنسی و دیگر آثار تابوشکن و ابتذال آفرین, تولید و پخش فیلم های عشقی و آهنگ های محرک و مهیج, برگزاری مجالس لهو و لعب, ترویج هنر مبتذل, میدان دادن به حضور چهره های لاابالی در برخی کانون های اثرگذار, تولید و عرضه لباس های نامناسب, نظارت نداشتن بر گذرگاه های ورودی لباس خارجی, ترویج فرهنگ اختلاط به ویژه در رسانه های تصویری, تجویز و توصیه روابط پیش از ازدواج, تزریق فرهنگ کلان شهرها و طبقات بالای جامعه به سراسر جامعه و به طور کلی, میدان دادن به طرح استانداردهای جدید و ایجاد تشویش در ذهنیت هنجاری جامعه, بخشی از نتایج این سهل انگاری هاست.

هـ) بی توجهی به جنبه های اخلاقی و تربیتی حجاب و پی آمدهای منفی رعایت نکردن آن
نهادهای مسئول نهادینه سازی حجاب با محدود ساختن وظایف خود به تنظیم قوانین و تعیین مجازات های قانونی بدون تلاش برای طراحی ساختارهای تکمیلی, آنان را از جنبه های اساسی حجاب غافل ساخته است.
و) تلقی نکردن بدحجابی و بی حجابی به عنوان معضل اجتماعی و مولفه امنیتی و تلاش منسجم در برخورد اصولی با آن به ویژه از طریق تشدید فشارهای محیطی و بالا بردن هزینه های رسمی مخالفت با هنجارهای پذیرفته شده
ز) کم توجهی به الگو سازی و معرفی الگوها و اسوه های هم سو با ارزش ها و حساسیت های فرهنگی و متناسب با نیازها و تمایلات نسل جوان
برای زدودن انحصار از برخی چهره های ساختگی رسانه ای که بیشتر هم ناهم گون و غیر ارزشی هستند, تلاشی صورت نگرفته است. در برنامه ریزی همه جانبه برای مبارزه فعال با تهاجم فرهنگی غرب به ویژه در مقوله الگوها و سبک پوششی و آرایشی نیز جدیت چندان به چشم نمی خورد.
ح) توجه ناکافی به نقش و اهمیت ساختارهای نظارتی و کنترلی غیر رسمی و برنامه ریزی مناسب برای بهره گیری از مشارکت جمعی در حل معضل های اجتماعی هم چون امر به معروف و نهی از منکر
ط) برخورد نکردن با گروه های قارچ گونه, افراطی, خشن و ناآشنا با سیاست تربیتی اسلام
که با رفتارهای شتاب زده و ایجاد حساسیت های مقطعی و سلیقه ورزی های ناسنجیده به بهانه احیای سنت (نهی از منکر) در عرصه اجتماع, متعرض زنان و دختران دارای پوشش نامناسب می شوند. به اعتقاد برخی جامعه شناسان, برخوردهای ناسنجیده با انحراف ها و منحرفان, در دراز مدت به گردهم آمدن این افراد در قالب گروه های سازمان یافته می انجامد. (تقابل می تواند افراد هم فک

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
 

پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:ریشه یابی جامعه شناختی بی حجابی , حجاب,

 

مطالب گذشته

·

حجاب ارسال در : 1398/11/18 19:15

·

آیامیدانید ...؟ 4 ارسال در : 1398/05/10 20:26

·

آیا در قرآن برای راهپیمایی هم آیه داریم؟ ارسال در : 1398/05/01 16:02

·

دعوت مراجع تقلید برای حضور در راهپیمایی روز قدس ارسال در : 1398/05/01 15:58

·

دو شبکه ماهواره ای فارسی زبان که در شب اربعین سنگ تمام گذاشتند!+ تصاویر ارسال در : 1398/04/29 18:37

·

روابط دختر وپسر از دیدگاه قرآن ارسال در : 1398/04/29 18:31

·

شباهت نظر رهبر انقلاب و پناهیان در مورد فرج و تحول در جهان ارسال در : 1398/04/28 16:50

·

داستان اراده محکم و همت بلند یک دختر ارسال در : 1398/04/23 17:18

·

داستان جالب عابد و سگ ارسال در : 1398/04/23 17:17

·

عشق واقعی... ارسال در : 1398/04/23 17:15

·

حکایت حمایت از حامیان حضرت علی(ع) ارسال در : 1398/04/23 17:09

·

عابد و شیطان ارسال در : 1398/04/23 17:08

·

تمنا ارسال در : 1398/04/23 17:07

·

تلخ ارسال در : 1398/04/23 17:05

·

چهار سخنی که زاهد را تکان داد! ارسال در : 1398/04/23 17:00

·

ماجرای امید بخش ترین آیه قرآن ارسال در : 1398/04/23 16:55

·

شیطان و فرعون ارسال در : 1398/04/23 16:52

·

داستان جالب بهلول و شکستن سر استاد ارسال در : 1398/04/23 16:34

·

حکایت آن درخت ارسال در : 1398/04/23 16:27

·

حدیثی زیبا ارسال در : 1398/04/20 18:16




لطفا برای بهبودی وبلاگ نظر بدهید و اگر مطلبی دارید که مفید است به abdekhodam@yahoo.com ایمیل کنید تا با نام خودتان در وبلاگ درج شود ، با تشکر ، یا علی .



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تحفۀ هوشیاری و آدرس tohfeyehushyari.LoxBlog.Com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







-------------------------- --------------------------


>